این یک داستان دوران همه گیر است که همه ما در این مرحله با آن آشنا هستیم: در مارس 2020، من با خوشحالی مشغول توسعه مشاوره روابط عمومی خود بودم که ناگهان همه چیز یخ زد. همه مشتریان من تصمیم گرفتند که نگهدارنده های ماهانه خود را متوقف کنند، و در عرض چند هفته من نمی دانستم که پنی بعدی من از کجا خواهد آمد.
این تجربه میتوانست به راحتی تجارت من را در مسیر خود متوقف کند، اما در عوض، من را به چالش کشید و در نهایت مرا به سطوح جدیدی از موفقیت سوق داد.
میدانستم که تعهد به نگهدارندههای ماهانه برای مشتریان امکانپذیر نیست، بنابراین به راههایی فکر کردم که بتوانم با ارائه نرخهای مقرونبهصرفهتر، همچنان به نتایج آنها برسم. در نهایت، به این نتیجه رسیدم که این فرصت خوبی است تا از مشاوره یک به یک دور شوم و پیشنهادات خود را تولید کنم و در عین حال همان سطح تحول را ارائه دهم.
در ماه آوریل، من به کارهای تک به تک کملغهتر روی آوردم، جایی که به مشتریان چارچوب پیشنهادی اختصاصی خود را ارائه میدادم و به آنها کمک میکردم تا موضوعات را بنویسند، اما پس از آن، ارسال آن و ایجاد این روابط به عهده آنها بود. آنها در واقع می توانند خود آن روابط
شش ماه بعد، اولین دوره آموزشی آنلاین خود را راه اندازی کردم. و اکنون، با در دسترستر کردن روشهایم و به اشتراک گذاشتن آموختههایم به عنوان یک فرد خارجی، توانستم به بیش از 5000 مالک کسبوکار کوچک (عمدتاً BIPOC و WOC) کمک کنم تا دیده شوند، شنیده شوند و ارزشگذاری شوند. بهعلاوه، از زمانی که دوره را راهاندازی کردم، ثبات و پتانسیل کسب درآمد بیشتری را در کسبوکار خود باز کردهام، به طور منظم سالهای چند شش رقمی را پشت سر گذاشتهام و حتی هفت رقمی به طور تجمعی کسب کردهام.
انجام همه این کارها در زمان کمبود مستلزم تغییرات جدی در طرز فکر و رها کردن روایتهای ناسالم بود که مرا درگیر نگه داشت. از آنجایی که تورم و اقتصاد متزلزل فصل چالش برانگیز دیگری را برای بسیاری از صاحبان کسبوکار ارائه میکند، میخواستم به رویکردهایی که به من کمک کرد علیرغم آنچه در دنیای اطرافم میگذرد، یک کسبوکار پر رونق بسازم، فکر کنم.
به خودم اجازه میدهم ناقص باشم تا بتوانم به طور واقعی ظاهر شوم
هنگام راهاندازی چیزی جدید در کسبوکار، صرف وقت برای گرفتن آن میتواند وسوسه انگیز باشد فقط درست در پشت صحنه قبل از نمایش آن در جهان. در آغاز همهگیری زمان برای آن نداشتم – دیروز باید چرخش میدادم تا کسبوکارم سرپا بماند.
بنابراین به خودم اجازه میدهم ناقص باشم و در هر نسخهای از خودم که در آن زمان بودم ظاهر شوم، که به من کمک کرد با دیگران ارتباط برقرار کنم و بهعنوان یک انسان بسیار قابل ارتباطتر باشم. من یک نسخه اولیه از پیشنهاد جدید خود را راهاندازی کردم، حتی اگر آن نسخه خودکارتری که تصور میکردم نبود. با همه کسانی که میشناختم درباره کاری که انجام میدادم صحبت کردم – در مکالمات Clubhouse، کانالهای Slack، انجمنهای لینکدین – و هر فرصتی را که میتوانم برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آنچه که در بین مردم طنینانداز بود و آنچه که آنها نیاز داشتند و بازار هنوز ارائه نکرده بود، جستجو کردم. .
انتشار چیزی که کاملاً برایم احساس نمیکرد ترسناک بود، اما در نهایت به سود زیادی برای کسبوکارم تمام شد. نه تنها به این معنی بود که من یک جریان جدید درآمدی سریعتر داشتم، بلکه به من زمینه آزمایشی داد تا مشتریانم، نیازهای آنها را بهتر درک کنم، و آنچه در مورد پیشنهادات و پیامهای من در مورد آنها طنین انداز شد. این بدان معنا بود که وقتی آماده شروع به ایجاد برنامه آنلاین بودم، میتوانستم خیلی بیشتر مطمئن باشم که در حال ساختن چیزی هستم که واقعاً برای مردم ارزشمند است.
من همیشه به اعضای PR Starter Pack خود این را می گویم که نوبت به پیشنهادهایشان می شود، و فکر می کنم این موضوع در رشد کسب و کار نیز صادق است: کسی وجود دارد که می تواند از آنچه شما در حال حاضر ارائه می دهید، حتی به شکل ناقص آن بهره مند شود. . منتظر زمان مناسب برای انتشار پیش نویس عالی نباشید – در عوض، اولین پیش نویس را منتشر کنید و از آن بیاموزید. به آزمایش، تکرار، گرفتن بازخورد و بهبود ادامه دهید. به این ترتیب شما تخصص ایجاد می کنید.
من سخاوت رادیکال را تمرین کردم
توصیه رایج برای صاحبان مشاغل مبتنی بر دانش این است که چیزهای زیادی را رایگان ندهید. برای مثال، بسیاری از توصیهها در مورد دورههای آنلاین بازاریابی این است که به مشتریان بگویید چه کمکی به آنها میکنید، اما هرگز تا زمانی که پول پرداخت نکردهاند، نحوه انجام کار را به آنها نشان ندهید.
شاید زمانی که یک کسبوکار بزرگ شد، این درست باشد، اما من احساس نمیکردم که انرژی مناسبی برای کمک به من برای شروع کار است، به خصوص در زمان کمبود. برای اولین بار، همه ابزاری برای خرید فوری خدمات من نداشتند، اما من همچنان می خواستم با مشتریان مناسب برای آینده رابطه برقرار کنم. اما بیشتر از آن، از آنجایی که پیشنهاد من بسیار جدید بود، حتی ارزشی را که میتوانستم ارائه دهم، ثابت نکرده بودم.
در عوض همه چیز را مجانی دادم. من با سازمان هایی همسو با مخاطبان هدفم، مانند iFundWomen و Female Founder Collective، همکاری کردم و پیشنهاد دادم کارگاه های رایگان برای اعضای آنها برگزار کنم. من در طول این کارگاهها، کل چارچوب طرحهای روابط عمومی خود را به اشتراک گذاشتم، و سپس جلسات پرسش و پاسخ ساعتها را داشتم که در آن میمانم و به طور رایگان طرحهای مردم را بررسی میکردم. من پادکست می رفتم و زندگی اینستاگرامی می کردم و همه رازهایم را برای روابط عمومی مشاغل کوچک به اشتراک می گذاشتم.
ممکن است به نظر برسد که این یک راه سریع برای از دست دادن همه مشتریان پولی من است، اما اینگونه بود که بدون هیچ تبلیغاتی به اولین درآمد شش رقمی رسیدم. برای اولین بار، با داشتن شفافیت رادیکال در تخصص و فرآیند خود، توانستم یک جامعه بسازم و دنبال کنم. بیشتر از آن، افراد با استفاده از روشی که من با آنها به اشتراک گذاشتم به نتیجه رسیدند. من مرتباً افرادی را داشتم که در کارگاههای رایگان من شرکت میکردند و درباره ویژگیهای مکانهایی مانند Vogue و BuzzFeed به من پیام میدادند – و سپس میخواستند بیشتر با من کار کنند. فکر آنها این بود: اگر پیشنهادات رایگان شما می تواند به من کمک زیادی کند، تصور کنید برنامه پولی شما چه کاری می تواند انجام دهد.
اکنون، هر زمان که می بینم صاحبان کسب و کار در اطرافم دانش خود را کمی نزدیک به سینه نگه می دارند، سعی می کنم و به این فکر می کنم که چگونه می توانم کمی رها کنم و آزادانه تری بدهم. این بدان معنا نیست که من حد و مرزی ندارم – بلکه فقط به این معنی است که من از دریچه ارزش هایم تجارت می کنم، و تصمیم برای دادن (یا ندادن) از یک مکان عمدی در درون می آید. این به من کمک می کند که برجسته باشم و هنوز به رشد کسب و کار من آسیبی وارد نکرده است.
من بازاریابی خود را با ارزش هایم هماهنگ کردم
وقتی دنیای اطراف شما در حال تغییر است، فکر میکنم زمان خوبی است که کتابهای بازی کسبوکارتان را نیز مرور کنید. من نمیخواستم به استفاده از بسیاری از تاکتیکهای کمیابی که بنیانگذاران اطرافم را میدیدم، مانند تایمرهای شمارش معکوس جعلی، تاکتیکهای فروش پرفشار، و تلاش برای «فروش به هر قیمتی» با شکار FOMO مردم، استفاده کنم.
من در ابتدا مقصر این تاکتیکها بودم، اما پس از انجام کارهای عمیق درونی، متوجه شدم که این برای من، پیام من یا ارزشهای من معتبر نیست. در سال 2022، من با یک نویسنده اخلاقی، بریتنی مکبین، کار کردم تا در مورد بسیاری از روایتهای ناسالمی که توسط دنیای بازاریابی آنلاین خریدم، فکر کنم و در نظر بگیرم که چگونه پیامهای من میتواند ارزشهای من را بهتر منعکس کند. این فرآیند، که من از آن به عنوان استعمارزدایی از ذهنم یاد میکنم، برخی از حقایق قدرتمند را آشکار کرد که به من کمک کرد کسبوکارم را به شیوهای با ارزشتر توسعه دهم. متوجه شدم که بسیاری از چیزهایی که خریده بودم نیز بخشی از سیستمهای بزرگتر سرکوب بود، و این به من بستگی داشت که فعالانه آن را رد کنم، حتی اگر انجام کاری که دیگران انجام میدادند آسانتر به نظر میرسید.
من تصمیم گرفتم که به جای استفاده از کمبود کاذب در بازاریابی خود، میخواهم پشتیبانی واقعی را ارائه دهم تا مشتریان بتوانند به جای تصمیمگیری مبتنی بر ترس، برای پیوستن به برنامههای من تصمیمات قدرتمندی بگیرند. برای مثال، من هرگز وانمود نمیکنم که مسترکلاس درخواستی من زنده است در حالی که اینطور نیست – و با این حال، هنوز بیش از 5000 نفر دارم که مسترکلاس را دیدهاند. این یک تاکتیک رایج در میان مشاغل آنلاین است که میخواهند تا حد امکان به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنند، اما ثابت میکند که برای شرکتکنندگانی که میخواهند در زمان واقعی سؤال بپرسند، مفید نیست. من همچنین قیمت کامل برنامهام را در ابتدای وبینار مسترکلاسم به جای پایان فاش میکنم، تا شرکتکنندگان بهجای اینکه احساس طعمه و تغییر کنند، فوراً از جزئیات آنچه میفروشم مطلع شوند.
رد فرهنگ بازاریابی جریان اصلی که برای بسیاری از بنیانگذاران موثر بوده است ترسناک بود، اما به من کمک کرد تا مخاطبان اختصاصی تری داشته باشم. بهویژه در زمانهای سخت، مردم میخواهند از کسبوکارهایی خرید کنند که بتوانند با آن احساس ارتباط و امنیت کنند. اکنون، همیشه به این فکر میکنم که چگونه میتوانم تجربه تعامل با کسبوکارم را مدیریت کنم تا اخلاق ارزشهای من در هر کاری که انجام میدهم نفوذ کند.
از آنجایی که در چند سال گذشته امواج عدم اطمینان را پشت سر گذاشتهایم، اغلب به ترس از آن روزهای اولیه همهگیری فکر میکنم. بسیار آسان است که در این احساس غرق شوید و تصمیمات عجولانه در مورد کسب و کار خود بگیرید، اما من بسیار خوشحالم که از آن لحظه به عنوان فرصتی برای ایجاد عمدی مرحله بعدی رشد برای کسب و کارم استفاده کردم و به سطوح جدیدی از درآمد و تاثیر در کسب و کار خود رسیدم. کاری که من انجام می دهم