این تغییرات کوچک باعث شد تا سایت من به 400 هزار نمایش در ماه برسد

این تغییرات کوچک باعث شد تا سایت من به 400 هزار نمایش در ماه برسد

وقتی کسب و کارم را شروع کردم، از یک متخصص استراتژی محتوا یا بازاریابی دیجیتال دور بودم. من مجله BAUCE را با مدرک زبان انگلیسی راه‌اندازی کردم و رویایی داشتم: ایجاد یک سایت سبک زندگی که به زنان در زمینه‌های محروم کمک می‌کند تا به ثروت برسند، امپراتوری‌های خود را بسازند و در حین انجام آن خوب به نظر برسند.

بنابراین، من فقط محتوایی را نوشتم که دوست داشتم بخوانم، از نکات پیشرفت شغلی گرفته تا آنچه بیانسه آخر هفته گذشته پوشید. برای توزیع آن، با دوستان و همکاران تماس می گرفتم و از آنها می خواستم صفحه فیس بوک من را لایک کنند (بله، این زمانی بود که مردم هنوز صفحات فیس بوک را دوست داشتند). این برای مدتی دسترسی ارگانیک مناسبی ایجاد کرد – و سپس، الگوریتم تغییر کرد، دسترسی من آسیب دید، و متوجه شدم که زمان آن رسیده است که با رویکردم استراتژیک‌تر شوم.

من شروع به بررسی داده‌های عملکرد کردم تا به طور استراتژیک تصمیم بگیرم روی چه نوع محتوایی سرمایه‌گذاری کنم. شروع به یادگیری در مورد بهینه‌سازی موتور جستجو (SEO) کردم و به دنبال راه‌های دیگری برای مشاهده بیشتر محتوایم بودم. در مورد روش‌هایی که می‌توانم به موتورهای جستجو علاقه‌مند باشم و در عین حال محتوایم در شبکه‌های اجتماعی عملکرد خوبی داشته باشد، آشنا شدم – و اینکه چگونه سئو می‌تواند به من در عملکرد بهتر در برخی از شبکه‌های اجتماعی کمک کند. من به آن ادامه دادم و حدود پنج سال بعد، متوجه افزایش قابل توجهی در معیارهایمان شدم. امروز، ماهانه 400000 بازدید از محتوای خود را دریافت می کنم، عمدتاً از طریق جستجو و کانال های رسانه های اجتماعی هدفمند.

این فرآیند کار را به خود اختصاص داد، اما نه به اندازه ای که فکر می کنید. در واقع، سخت‌ترین بخش این بود که برخی از افسانه‌هایی را که در مورد ساختن یک کسب‌وکار با استفاده از محتوا باور داشتم، بیاموزم. حتی اگر وبلاگ نویس یا ناشر نیستید، امیدوارم درس هایی که یاد گرفتم و استراتژی هایی که استفاده کردم بتواند به شما کمک کند بازاریابی محتوای خود را بهبود ببخشید و مشتریان بالقوه بیشتری را به طور قابل اعتماد مشاهده کنید.

من برای درک مخاطبانم از داده ها استفاده کردم، نه از غرایز

در ابتدا، “استراتژی” محتوای من نوشتن محتوایی بود که به آن علاقه داشتم. به عنوان عضوی از مخاطبان هدفم، به نظر می رسید اگر چیزی بنویسم که می خواهم بخوانم، دیگران اسکرول خود را متوقف می کنند و کلیک می کنند. از طریق آن، بیش از حد. درک این موضوع سخت بود که فقط به این دلیل که من کاربر نهایی من هستم، به این معنی نیست که همه مخاطبان من دقیقاً شبیه من هستند. مطمئناً، همه ما یک ویژگی مشترک داریم – تمایل به خودساخته بودن – اما همه ما از مسیری متفاوت به آن می‌رسیم.

این بدان معنی بود که من باید زیر کاپوت را نگاه می کردم و در مورد خودم یاد می گرفتم کاربران راه ها. به طور خاص، من از Google Analytics برای بررسی عمیق اینکه چه محتوایی منجر به تعامل مداوم شده است و چه چیزی افراد را از دست داده است، استفاده کردم. برای مثال، با نگاه کردن به برداشت‌ها و زمان در سایت، می‌توانستم ببینم که کاربرانم زمانی بیشترین تعامل را داشتند که محتوای همیشه سبز و مدبرانه و مصاحبه‌هایی با میلیونرهای سیاه‌پوست، زن و خودساخته داشتم. با نگاه کردن به نرخ پرش، می توانم متوجه شوم که حتی اگر خوانندگان بر روی محتوای سرگرمی و زیبایی پست های اجتماعی ما کلیک می کردند، آنها نمی چسبیدند.

امروزه، پروفایل زنان سیاه پوست موفق بخش عمده ای از استراتژی محتوای ما است.

با کندوکاو عمیق‌تر در مسیرهای کاربر در سایت، می‌توانستم ببینم که بسیاری از افراد از طریق یک مقاله مصاحبه وارد سایت می‌شوند، اما سپس با کلیک کردن بر روی مقالات تاکتیکی بیشتر مانند نحوه بهبود کسب‌وکار یا مدیریت پول خود، به تعامل ادامه می‌دهند. دیدن این جریان به من کمک کرد که تصمیم بگیرم محتوای شلوغ تر و سبک زندگی را کاهش دهم و مقالات کاربردی را که به خوانندگان کمک می کند در افزایش ثروت خود موفق شوند، کاهش دهم.

یک قدم به عقب برداشتن، فهمیدن اینکه من متخصص خواسته‌های کاربرانم نیستم، و در عوض اجازه دادن به داده‌ها من را راهنمایی کند، زندگی را برای برند و تجارت نجات داد. امروز، معیارها را به صورت ماهانه بررسی می‌کنم تا ببینم چه محتوایی خوب عمل می‌کند (و چه چیزی کار نمی‌کند)، سپس بر اساس این تحلیل، داستان‌هایی را برای ماه آینده اختصاص می‌دهم. فقط به این دلیل که من شبیه کاربرانم هستم، به این معنی نیست که همه چیز را در مورد آنها می دانم. خوشبختانه، داده‌های مربوط به نحوه تعامل آنها با محتوای من، همه چیزهایی را که باید بدانم به من می‌گوید.

یکی از بزرگ‌ترین موانع من این بود که به خودم می‌گفتم در اعداد خوب نیستم، که حتی مانع از آن شد که به آنها نگاه کنم. علاوه بر این، من آنقدر مشغول ایجاد همه این محتوا و اداره کسب و کار بودم که فکر صرف وقت برای کند و کاو در داده ها بسیار زیاد بود.

وقتی فهمیدم لازم نیست دانشمند داده باشم تا به اندازه کافی یاد بگیرم تا برندم را به جلو ببرم، همه چیز تغییر کرد. حتی یک نگاه گذرا به اعداد می تواند خیلی بیشتر از نگاه نکردن به آنها به من بگوید.

با استفاده از ابزارهای تحلیلی ساده، مانند داشبورد Buffer درباره عملکرد محتوا در رسانه‌های اجتماعی یا اعداد بسیار ابتدایی در Google Analytics: بازدید از صفحه، جلسات منحصربه‌فرد، زمان صرف شده در سایت، میانگین صفحات در هر جلسه، مسیرهای جذب شروع به فرو بردن انگشتان پاهایم کردم. این به من کمک کرد تا بفهمم داده‌ها چگونه می‌توانند داستانی را بیان کنند و چگونه آن داستان می‌تواند رشد برند من را تسریع کند. من برای یادگیری بیشتر انگیزه پیدا کردم و آموزش های YouTube را بلعیدم تا به من کمک کند در درک معیارهایم هوشمندتر و سخت تر کار نکنم. من یاد گرفتم که چگونه داده های کمی و کیفی را با هم مقایسه کنم تا به یک داستان کامل در مورد چرایی تغییرات ماه به ماه دست پیدا کنم. به عنوان مثال، تغییر موضوع وب‌سایت می‌تواند منجر به نرخ پرش پایین‌تر شود یا به‌روزرسانی‌های UX در صفحه اصلی ما می‌تواند به کاربران اجازه دهد بیشتر اسکرول کنند و در نتیجه زمان بیشتری را در سایت بگذرانند.

همین رویکرد عدم نیاز به متخصص بودن برای بهره مندی از مزایای یک استراتژی برای من در مورد سئو نیز سودمند بود. من از ابزارهایی استفاده کردم که این موضوع غالباً طاقت فرسا را ​​برای یک مبتدی آسان‌تر می‌کرد: به‌ویژه Moz Keyword Explorer به من کمک کرد تا کلمات کلیدی دم بلندی را که باید هدف قرار دهیم شناسایی کنم، سپس سعی می‌کنم چند مقاله در اطراف ایجاد کنم. من به دنبال کارشناسانی گشتم که بتوانم بهترین شیوه ها را از آنها بیاموزم: وبلاگ نیل پاتل به من کمک کرد تا در مورد همه چیز از پیشرفت های فنی گرفته تا نکات زیر و بم بک لینک دهی بیاموزم.

من شک دارم که استراتژی سئو من تا به حال کامل بوده باشد، و مطمئناً کارهای بیشتری می توانم انجام دهم – اما انجام کاری ناقص بهتر از انجام هیچ کاری بود. اگر شروع به بهبود گام به گام سئوی خود نکرده بودم، امروز 80 درصد از ترافیکم را از طریق جستجو دریافت نمی کردم.

من استراتژی اجتماعی خود را برای گنجاندن سئو تغییر دادم

من در اوایل ایده های بسیار ساده لوحانه ای در مورد توزیع محتوا داشتم. فکر می‌کردم اگر بتوانم مردم را وادار کنم که من را در رسانه‌های اجتماعی دنبال کنند، با پست‌های من درگیر می‌شوند و این همه ترافیک مورد نیاز من را هدایت می‌کند.

حالا می فهمم که به این سادگی هم نیست. اگر آن محتوا در مقابل افراد مناسب قرار نگیرد، داشتن محتوای خوب کافی نیست. و اگر الگوریتم‌ها مانع از قرار گرفتن محتوای شما در مقابل آنها شوند، داشتن فالوورهای زیاد کافی نیست. برای کمک به موفقیت محتوایم، نه تنها باید در مورد چیزی که ایجاد می‌کردم استراتژیک‌تر باشم، بلکه در نحوه توزیع آن نیز نیاز داشتم.

بنابراین، به جای تمرکز بر اشتراک‌گذاری محتوای خود در رسانه‌های اجتماعی، به دنبال راه‌هایی برای همسو کردن استراتژی اجتماعی خود با بهترین شیوه‌های سئو بودم. به عنوان مثال، من یاد گرفتم که هنوز می‌توانم عناوین طعمه کلیکی بنویسم که در رسانه‌های اجتماعی جذاب باشند (به عنوان مثال، «در اینجا چگونه خود را فریب دهید تا پول بیشتری پس انداز کنید»)، در حالی که یک عنوان جایگزین و مبتنی بر کلیدواژه در قسمت پشتیبان می‌نویسم که برای آن جذاب باشد. پلتفرم های جستجو (به عنوان مثال، “15 استراتژی هوشمندانه پس انداز پول که حساب بانکی شما را افزایش می دهد”)

من همچنین شروع به آوردن استراتژی سئو در پست های اجتماعی خود کردم. به عنوان مثال، من شروع به اشتراک گذاری بیشتر در Pinterest و Linkedin با کلمات کلیدی هدفمند در توضیحات کردم، زیرا مردم تمایل دارند از این پلتفرم ها مانند موتورهای جستجو استفاده کنند. استفاده از کلمات کلیدی برای هشتگ ها و متن جایگزین در اینستاگرام به خوانندگان جدید کمک کرده است که ما را در آن پلتفرم نیز کشف کنند.

چیزهای آنلاین دائما در حال تغییر هستند. در حالی که این استراتژی محتوای به روز شده به طور مداوم به رشد کسب و کار من در چندین سال گذشته کمک کرده است، ممکن است همیشه کارساز نباشد. به عنوان مثال، با رشد هوش مصنوعی، من شروع به فکر کردن به این کردم که چگونه می‌توانیم عملکرد خود را بدون کاهش کیفیت محتوای خود بهبود بخشیم – و همچنین چگونه می‌تواند بر صنعت من به عنوان یک کل تأثیر بگذارد. اما من مطمئن هستم که با تمایلم به کاربرانم اجازه می‌دهم مرا راهنمایی کنند، ابزارها و تکنیک‌هایی را که برای من جدید هستند غوطه‌ور کنم و اجازه ندهم که ایده‌آل دشمن خوبی‌ها باشد، همیشه راهی برای به دست آوردن نظرات شرکتم پیدا خواهم کرد. تخصص در مقابل افراد جدید

Related Posts

نتیجه‌ای پیدا نشد.

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست