پنج ماه پس از راهاندازی، اولین باری بود که استارتآپ خالق من از نظر درآمد چهار رقمی شد. همه اینها در حالی به دست آمد که عملیات های کسب و کار سنتی خانواده ام را به عنوان فرزند نه به پنج من انجام می دادم.
تصمیمگیری برای راهاندازی این تلاش فرآیندی چند ساله از تعلل، ترس و شک بود. به دلیل کمبود وقت یا بودجه، شانس بر علیه من انباشته شد. چیزی که من داشتم سالها تجربه استارتاپی بود، به خصوص در بازاریابی.
با دانستن اینکه میخواهم به سرعت سودآور باشم، میدانستم که نمیتوانم مانند یک خالق سنتی فکر کنم و اساساً روی خلاقیت تمرکز کنم – باید مانند یک صاحب کسبوکار فکر کنم.
سوال این بود که با توجه به منابع محدود من، چه فعالیت هایی در کمترین زمان بهترین نتیجه را به همراه خواهند داشت؟
در تأمل در پاسخ به این سوال، من از اصل پارتو یا قانون 80/20 استفاده کردم، که در آن 80 درصد نتایج باید از 20 درصد علل ناشی شوند.
من میخواهم درباره سفرم برای ایجاد یک کسبوکار سازنده در حین کار تماموقت بیشتر به اشتراک بگذارم. در اینجا کارهایی که برای رسیدن به رشد و کسب درآمد در پنج ماه اول انجام دادم آورده شده است.
روی پلتفرم های همیشه سبز و دارای مالکیت تمرکز کنید
اکثر سازندگان به طور پیش فرض ابتدا محتوا را در پلتفرم های رسانه های اجتماعی منتشر می کنند. در حالی که ذاتا هیچ مشکلی در این رویکرد وجود ندارد، این روش بسیار وقت گیر است و زمانی که تازه شروع به کار کرده اید، بازده کمی دارد. ناگفته نماند، شما همیشه در دام این پلتفرم های متمرکز خواهید بود.
همانطور که Tobias Lütke، بنیانگذار و مدیر عامل Shopify، زمانی دستگیر شد در یک توییت“تنها دو چیز در اینترنت وجود دارد که می توانید مالک آنها باشید: وب سایت و لیست ایمیل شما. بقیه چیزها فقط به صورت موقت اجاره داده شده است.»
بنابراین اگر در مورد ایجاد یک کسب و کار سازنده جدی هستید، در نهایت به یک وب سایت نیاز خواهید داشت. به همین دلیل وبلاگی را به عنوان دفتر مرکزی محتوای خود راه اندازی کردم. وب سایت جایی است که محتوا باید میزبانی شود و کانال های رسانه های اجتماعی جایی هستند که آنها توزیع می شوند. یوتیوب ترکیبی از هر دو است، اما ایجاد کانال و ویدیوهای یوتیوب برای من به دلیل محدودیت زمانی غیرممکن بود.
ممکن است بسیاری از سازندگانی که موفقیت را صرفاً در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مشاهده کردهاند مخالف باشند، اما من زمان یا حوصلهای برای امید به ویروسی شدن نداشتم. من همچنین بودجه لازم برای حفظ یک استراتژی همه جانبه را نداشتم. من از یک پیشینه بازاریابی، حسابداری و امور مالی هستم و بر تصمیم گیری مبتنی بر داده تمرکز دارم. و من می دانستم که چگونه از قدرت بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO) برای هدف قرار دادن کلمات کلیدی با حجم جستجو و هدف اثبات شده استفاده کنم.
در مدت پنج ماه، وبلاگ من بیش از 25000 کلیک و 1.62 میلیون بازدید ایجاد کرده است. در حال حاضر نیز به طور متوسط 16000 بازدید کننده ماهانه جدید دارد.


این تنها با 70 مقاله به دست آمد.
اما این نبود.
هر صفحه در وبسایت من یک نقطه تماس مشتری بود و من Call to Action (CTA) داشتم تا در خبرنامه ایمیلم در اکثر آنها ثبتنام کنم. این به من امکان داد تا لیست ایمیل خود را همزمان ایجاد کنم.
از قدرت هوش مصنوعی استفاده کنید
در یک دنیای کامل، 70 مقاله در پنج ماه به طور متوسط سه و نیم مقاله در هفته است. تنها مشکلم این بود که کار تمام وقت داشتم.
در حالی که یک کسب و کار خانوادگی را اداره می کنم، کار در ساعت پنج تمام نمی شود و من تمام تعطیلات آخر هفته را ندارم. من خوش شانس هستم که هر هفته یک قطعه با کیفیت دریافت کنم.
پس چگونه این کار را انجام دادم؟ من مجبور شدم از ابزارهای نوشتن هوش مصنوعی استفاده کنم.
استفاده از هوش مصنوعی برای نوشتن اشکالی ندارد. در واقع، طبق یک مطالعه اخیر، 85.1 درصد از بازاریابان از هوش مصنوعی برای مقاله نویسی استفاده می کنند. اما نکته کلیدی انتشار محتوای خام هوش مصنوعی نیست زیرا این ابزارها با تولید محتوایی مشابه داده های آموزشی آن کار می کنند.
اگر من از ChatGPT برای نوشتن مقاله استفاده می کردم (بدون احتساب دسترسی به افزونه وب از طریق اشتراک پلاس)، فقط تا سپتامبر 2021 به حقایق ارجاع می داد.
حتی اگر قرار باشد SERP ها (صفحات نتایج موتور جستجو) را برای تجزیه و تحلیل مقالات موجود اسکن کند، تنها مقاله ای تولید می کند که در بهترین حالت با چند مقاله برتر مطابقت داشته باشد. این بدان معناست که من هیچ ارزش اضافی برای خوانندگان ایجاد نخواهم کرد.
من از آنها برای کاهش زمان و منابع مورد نیاز برای به دست آوردن یک قطعه اساسی استفاده می کنم. این به معنای دستیابی به حداقل عناصر سئو در صفحه (کلمات کلیدی، تعداد کلمات، هدرها و غیره) برای رقابت در صفحه اول گوگل است. اما هدف تولید محتوای بهتر است.
برای حفظ یک ارتباط انسانی متمایز و در عین حال ارزش بیشتر، موارد زیر را گنجانده ام:
- حکایت های شخصی
- تخصص حرفه ای
- شوخ طبعی
- ایرادات جمله
- رسانه های غنی
- مطالعات موردی منحصر به فرد
در حالی که من از هوش مصنوعی برای سرعت بخشیدن به نوشتن خود استفاده می کردم، به جای استفاده از زمان ذخیره شده برای نوشتن مقاله دیگر، زمان بیشتری را صرف اصلاح همان مقاله کردم.
من همچنین از مولدهای تصویر هوش مصنوعی مانند MidJourney برای ایجاد گرافیک منحصر به فرد به سبک انیمه برای پست های وبلاگ، تصاویر کوچک و پست های رسانه های اجتماعی خود استفاده کردم تا شخصیتی به برند خود اضافه کنم.
از برون سپاری نترسید
جدا از محتوا، من حتی با هوش مصنوعی هم نمی توانستم به این ارقام دست پیدا کنم. من تعداد دفعات انتشار خود را با حفظ کیفیت به یک بار در هفته افزایش دادم، اما این کافی نبود. من به عنوان یک بنیانگذار انفرادی، باید هر یک از مدیران شرکت از مدیرعامل گرفته تا هر نقش دیگری در C-suite باشم. به غیر از تولید محتوا فعالیت های دیگری نیز وجود داشت که به توجه من نیاز داشت. برای مقیاسبندی و تمرکز بر فعالیتهای استراتژیکتر، نیاز به برونسپاری داشتم.
داشتن درآمد ثابت از شغلم به این معنی بود که پس از انجام تعهداتم برای سرمایه گذاری در کسب و کار خالقم مقداری پول نقد یکبار مصرف داشتم. این زمانی بود که تصمیم گرفتم نویسندگان آزاد را استخدام کنم.
با این حال، پس از کار با چند استخدام اولم، به زودی با چند مشکل مواجه شدم: مقالات با کیفیت بالا دریافت نمیکردم، فرآیند استخدام بسیار دستی بود، و هیچ روش سیستممندی برای ردیابی پیشرفت و وضعیت نوشتن نداشتم.
سه چیز در لیست اولویت های من برای حل این مشکل وجود داشت:
- SOPs (روشهای عملیاتی استاندارد)
- تست های نوشتاری
- سیستم استخدام خودکار
ایجاد SOPها به من این امکان را داد که سازگاری داشته باشم و فرآیند ورود نویسنده خود را ساده کنم. سیستم پوشه گوگل درایو خیلی نامرتب بود و ویژگیهایی را که میخواستم برای ایجاد پایگاه دانشی شبیه ویکیام نداشت، نداشت، بنابراین Notion را انتخاب کردم. من فقط با چند یادداشت کلی برای نویسندگان شروع کردم، اما در نهایت به یک راهنمای ویرایشی جامع تبدیل شد. در واقع، هنوز در حال رشد است و همیشه چیزهای بیشتری برای اضافه کردن در طول زمان وجود خواهد داشت.

مرحله بعدی ارائه تست های نوشتاری بود که به اندازه کافی کوتاه بودند تا داوطلبان در آنها شرکت کنند اما همچنین گسترده بودند تا بتوانم ارزیابی مناسبی ارائه دهم.
من تصمیم گرفتم که 300 تا 400 کلمه نقطه شیرینی است و به نویسندگان دستورات و ارجاعاتی دادم که باید دنبال کنند. به طور کلی، من می خواستم آنها را آزمایش کنم:
- سبک نوشتن
- قابلیت های پژوهشی
- توجه به جزئیات
- اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی
- تخصص موضوع
- دانش اولیه سئو
- درک پیوند متنی

این تنها راه کارآمد برای فیلتر کردن متقاضیان ضعیف قبل از صدور آزمون پولی بود.
اکنون زمان آن رسیده بود که همه چیز را با یک سیستم استخدام خودکار کنار هم بگذاریم. پس از آزمایش چند محصول پولی، من محصول خود را در Airtable به عنوان یک گزینه مقرون به صرفه تر ساختم.
ایجاد سیستم کار سختی نبود: من با ایجاد دو جدول، یکی برای سوابق متقاضی و دیگری برای ارسال آزمون، شروع کردم. سپس، فقط موضوع چسباندن آنها با اتوماسیون بود. در اینجا نحوه عملکرد سیستم آمده است:
- پیوند فرم درخواست Airtable را در آگهیهای شغلی درج کنید.
- آگهی های شغلی را در گروه های onlinejobs.ph و فیس بوک منتشر کنید.
- داوطلب پس از کلیک بر روی لینک فرم درخواست، مشخصات خود را وارد می کند.
- فرم متقاضی با جزئیات آنها (از جمله رزومه و نمونه کارها) پر می شود و وضعیت به طور پیش فرض روی “اعمال شده” خواهد بود.
- اگر وضعیت از «اعمال شده» به «ارسال آزمایشی» تغییر کند، ایمیلی بهطور خودکار با پیوند فرم آزمون برای متقاضی ارسال میشود.
- اگر وضعیت از «اعمال شده» به «رد شده» تغییر کند، ایمیلی بهطور خودکار برای متقاضی ارسال میشود که به آنها اطلاع میدهد که برش را انجام ندادهاند.
- هنگامی که متقاضی آزمون را از طریق فرم ارسال کرد، هم فرم آزمون و هم فرم ثبت نام متقاضی با ارسال پر می شود. وضعیت به طور خودکار از «آزمایش ارسال شد» به «آزمایش انجام شد» تغییر خواهد کرد.
- اگر وضعیت از «تست انجام شد» به «پذیرفتهشده» تغییر کرد، ایمیلی بهطور خودکار برای متقاضی ارسال میشود که به آنها اطلاع میدهد که قبول شدهاند و درخواست برنامه پیامرسانی مورد نظر خود را میدهند.
- اگر وضعیت از «تست انجام شد» به «رد شد» تغییر کرد، همان ایمیل مرحله 6 ارسال خواهد شد.

از پذیرفته شدگان دعوت می شود تا در یک آزمون پولی شرکت کنند تا ببینند در یک محیط رسمی چگونه عمل خواهند کرد. خلاصه محتوا نیز منتشر خواهد شد.
شبکه، کسب درآمد و روابط
هنگامی که سیستم استخدام راه اندازی شد، در نهایت توانستم تا دو تا سه مقاله در هفته را افزایش دهم در حالی که برای فعالیت های تاثیرگذارتر وقت داشتم. من مشتاق بودم بر روی کارهایی تمرکز کنم که درها را برای رشد بیشتر باز می کند – شبکه سازی و ایجاد روابط.
قبل از اینکه تلاشهای خود را افزایش دهم، خوش شانس بودم که برخی از مقالات جمعبندی من قبلاً در صفحه اول گوگل رتبهبندی شده و ترافیک ایجاد میکنند. همچنین زمانی بود که تصمیم گرفتم بازاریابی وابسته را شروع کنم و کسب درآمد کنم.
نمایندگانی از شرکتهای SaaS که مقالات من را دیدند و متوجه شدند محصولشان درج نشده است، با من تماس گرفتند و درخواست درج آن کردند. در آن زمان اهرم کافی برای درخواست غرامت نداشتم. بنابراین، به جای درخواست پرداخت، من برای ایجاد DR (رتبه بندی دامنه) وب سایت خود، بک لینک درخواست کردم.
من به اجرای برنامه های توسعه، درخواست همکاری، پست مهمان و ایجاد روابط با بنیانگذاران شرکت و رهبران بازاریابی ادامه دادم. من همچنین روابط عمومی دیجیتال را در پلتفرم هایی مانند HARO (Help a Reporter Out)، Help a B2B Writer و Terkel برای ایجاد اعتبار بیشتر در برند شروع کردم. این باعث شد تعداد زیادی بک لینک معتبر از نشریات بزرگ برای من به ارمغان بیاورد، که رتبه دامنه من را افزایش داد و ترافیک صفحات من را افزایش داد.
این در مارس 2023 آغاز شد. در آن زمان، کمیسیون های وابسته برای ماه های مارس و آوریل به ندرت 100 دلار را خراش دادند. اما در ماه می، تعدادی از مقالات من به دلیل تأثیر گلوله برفی تمام فعالیت های ذکر شده در بالا منتشر شد. در آن ماه نیز چند درخواست اسپانسر دریافت کردم، و در نهایت اهرمی برای درخواست پرداخت داشتم – و در نتیجه اولین ماه چهار رقمی من بود!

جمع آوری گواهینامه ها
اثبات اجتماعی یکی از قوی ترین مفاهیم بازاریابی روانشناختی است که می تواند بر تصمیم گیری تأثیر بگذارد. من به آن نیاز داشتم، اما نداشتم. یا من؟
تقریباً در این زمان، داشتم وبسایتهای مختلف SaaS را تجزیه و تحلیل میکردم و متوجه شدم که آنها دیواری از توصیفات مشتریان داشتند. اما من چیزی نمی فروختم. من چیزی نداشتم که کسی آن را مرور کند. چیزی که من داشتم روابط بود، و به همین دلیل تصمیم گرفتم در مورد تجربه آنها از کار با من نظر بگیرم.
من شروع به جمعآوری توصیفات از بنیانگذاران، همکاران سابق، دیگر سازندگان و حتی فریلنسرها کردم تا شواهد اجتماعی را در وبسایت خود نشان دهم و با استفاده از Senja اعتبار بیشتری ایجاد کنم.

برنامه های من رو به جلو است
این سفر من در پنج ماه گذشته بوده است. همه اینها در حین کار کردن از 9 به 5 به دست آمد. صرف چند ساعت قبل و بعد از کار روی این استارتاپ. در آینده، من قصد دارم با ایجاد محصولات دیجیتال، انجام مشاوره، شروع به کار در YouTube، انجام همکاریهای بیشتر و راهاندازی انجمن سازندگانم، پیشنهادات خود را ایجاد کنم.
گاهی اوقات در رسانههای اجتماعی، به نظر میرسد که دیگر سازندگان در حال موفقیت چشمگیری هستند. در تجربه من، این یک استثنا است، نه یک قاعده.
امیدوارم با به اشتراک گذاشتن سفر اولیهام، الهامبخشی و انتظارات واقعبینانهای در مورد ایجاد یک کسبوکار خالق در کنار داشتن یک شغل تمام وقت به شما بدهد.